سالهای نوجوانی مملو از احساسات و افکار متناقض است، زیرا این کودکان تقریباً بزرگ شده به بزرگسالی نزدیکتر میشوند. والدین اغلب از خود میپرسند چه اتفاقی برای فرزندان دوستداشتنیشان افتاده که از نوجوانانی شاد و بیخیال به نوجوانانی دمدمی مزاج، ناامید و پر از کشمکش تبدیل شدهاند. ما باید تفاوت بین نوجوانیِ مبتنی بر احساسات و بلوغ، که فیزیولوژیکی است، را تشخیص دهیم.
سالهای نوجوانی برخی از دشوارترین چالشها را برای خانوادهها ایجاد میکند. نوجوانان، که با تغییرات هورمونی و دنیایی پیچیده دست و پنجه نرم میکنند، ممکن است احساس کنند که هیچکس، بهخصوص والدین، نمیتواند احساسات آنها را درک کند. در نتیجه، نوجوان ممکن است در مواجهه با مسائل پیچیدهای در مورد هویت، همسالان، رفتار جنسی، نوشیدن الکل و مواد مخدر، احساس عصبانیت، تنهایی و سردرگمی کند.
والدین ممکن است از اینکه نوجوانشان دیگر به اقتدار والدین واکنش نشان نمیدهد، ناامید و عصبانی باشند. روشهای انضباطی که در سالهای اولیه به خوبی کار میکردند، ممکن است دیگر تأثیری نداشته باشند. و والدین ممکن است در مورد انتخابهایی که نوجوانشان انجام میدهد، احساس ترس و درماندگی کنند.در نتیجه، سالهای نوجوانی برای ایجاد اختلاف در خانواده مناسب است.
برای مشاوره با روانشناس نوجوان در تهران با گروه ویان تماس بگیرید
زمینههای معمول درگیری والدین و نوجوان
- اختلاف نظر بر سر ممنوعیت رفت و آمد نوجوان
- انتخاب دوستان نوجوان
- گذراندن وقت با خانواده در مقابل همسالان
- عملکرد مدرسه و کار
- ماشینها و امتیازات رانندگی
- دوستیابی و تمایلات جنسی
- لباس، مدل مو و آرایش
- رفتارهای خود تخریبی مانند سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و مصرف مواد مخدر
مقابله با مسائل دوران نوجوانی میتواند برای همه افراد درگیر، طاقتفرسا باشد. اما خانوادهها عموماً در کمک به فرزندانشان برای دستیابی به اهداف رشدی دوران نوجوانی - کاهش وابستگی به والدین، در عین حال مسئولیتپذیری و استقلال روزافزون - موفق هستند.
با این حال، تعدادی علائم هشدار دهنده وجود دارد که نشان میدهد اوضاع خوب پیش نمیرود و خانواده ممکن است بخواهد از دیگران کمک بگیرد. این علائم شامل رفتار پرخاشگرانه یا خشونت توسط نوجوان، سوء مصرف مواد مخدر یا الکل، بیبندوباری جنسی، فرار از مدرسه، برخورد با قانون یا رفتار فرار از خانه است. به همین ترتیب، اگر والدینی در تلاش برای حفظ نظم و انضباط به کتک زدن یا سایر رفتارهای خشونتآمیز متوسل شوند، این یک علامت خطر قوی است.
استقلال و کنترل
در طول سالهای نوجوانی، کودکان به طور طبیعی به سمت ایجاد استقلال حرکت میکنند. اکثر نوجوانان به شدت تحت تأثیر افراد خارج از خانواده خود در مورد موسیقی، نوع لباس پوشیدن و سایر مدهایی هستند که ممکن است والدینشان آنها را تأیید نکنند. والدین باید بدانند که این طبیعی است و آنها هنوز در زندگی فرزندانشان مهم هستند، حتی زمانی که به نظر میرسد نوجوانان سعی در دور کردن آنها دارند. نوجوانان با نزدیک شدن به بزرگسالی سعی میکنند استقلال خود را اعمال کنند.
با بزرگتر شدن نوجوان، او احتمالاً برای کنترل اوضاع میجنگد، که ممکن است باعث ایجاد اختلاف با والدینش شود. این میتواند باعث شود والدینش احساس آسیب و طرد شدن کنند و به دلیل وجود یک نبرد مداوم اراده، استرس ایجاد کنند. همانطور که نوجوان استقلال خود را در مورد دوستان، لباس، موسیقی، ساعات منع رفت و آمد و سایر مسائل اعلام میکند، برای غلبه بر ترس خود از عدم کنترل و تبدیل شدن به یک بزرگسال مستقل، ریسک میکند.
انتظارات
والدین از فرزندانشان در مورد همه چیز، از نمرات مدرسه و نحوه لباس پوشیدن گرفته تا دانشگاه و انتخاب شغل در آینده، انتظاراتی دارند. ناامیدی والدین باعث ایجاد اختلاف و مشکلاتی در رابطه بین آنها و نوجوانانشان میشود. این اغلب به صورت خشم بروز میکند و به نوجوانان احساس طرد شدن از سوی افرادی را میدهد که زمانی مهمترین شخصیتهای زندگی آنها بودند.
آزمایش
وبسایت سلامت کودکان ادعا میکند که دوران نوجوانی همچنین زمانی است که بچهها شروع به آزمایش رفتارهای پرخطر مانند مواد مخدر، الکل، دخانیات و رابطه جنسی میکنند. بدون پایه و اساس دانش و درک انتظارات والدین، نوجوان احتمالاً وقتی والدین پس از این اتفاق ابراز نارضایتی میکنند، گیج میشود.
والدین باید قبل از رسیدن فرزندان به سنین نوجوانی با آنها ارتباط برقرار کرده و آنها را آموزش دهند، و خطوط ارتباطی باید باز بمانند، در غیر این صورت مشکلات تشدید میشوند.
مبارزه درونی
اریک اریکسون، روانشناس و روانکاو پیشگام در حوزه رشد، ادعا میکند که نوجوانان با سردرگمی در نقش و هویت دست و پنجه نرم میکنند. نوجوانان دائماً در تلاشند تا سردرگمی بین برچسبهای اجتماعی که آنها باید باشند و آنچه که واقعاً به عنوان افراد هستند را فیلتر کنند. نوجوانان باید احساس کنند که به یک واحد تعلق دارند و در عین حال یک فرد منحصر به فرد باقی میمانند. این کشمکش دلیل جذب بسیاری از نوجوانان به باندهای خلافکار است.
درگیری خانوادگی
به گفتهی Teen Advisor، وقتی والدین با هم بحث میکنند، نوجوانان ممکن است احساس کنند که به نوعی خودشان عامل دعوا بودهاند. اگر والدین اجازه دهند حرفها و اعمالشان از کنترل خارج شود، این میتواند منجر به بیگانگی شود. نوجوانان ممکن است احساس کنند که والدینشان دیگر یکدیگر را دوست ندارند و این باعث میشود که نوجوانان از خود بپرسند که این موضوع چه تاثیری بر آنها خواهد گذاشت.
اگرچه بحث کردن میتواند راهی سالم برای ابراز تفاوتها و حل مشکلات باشد، اما دعواهای بدخواهانه با کلمات تند میتواند تأثیر منفی ماندگاری بر همه افراد خانواده، از جمله نوجوانان، بگذارد.
اگر والدین نتوانند مشکلات خود را حل کنند و در نهایت از هم جدا شوند یا طلاق بگیرند، دنیای نوجوان بیشتر متزلزل و از تعادل خارج میشود زیرا همه چیز در زندگی آنها تغییر میکند.
هدف علم روانشناسی چیست؟