تعریف درمان نوروفیدبک

در این وبلاگ در حیطه مشکلات و بیماریهای بدن انسان صحبت می شود

تعریف درمان نوروفیدبک

۱ بازديد

 

تعریف درمان نوروفیدبک

نوروفیدبک، که به عنوان بیوفیدبک EEG یا نوروتراپی نیز شناخته می‌شود ، یک تکنیک آموزش مغز است که با ارائه اطلاعات بلادرنگ در مورد الگوهای امواج مغزی، افراد را قادر می‌سازد تا خودتنظیمی فعالیت مغز خود را یاد بگیرند.1 این فرآیند معمولاً شامل قرار دادن حسگرهایی روی پوست سر برای اندازه‌گیری فعالیت الکتریکی مغز است که سپس به بازخورد بصری یا شنوایی تبدیل می‌شود که فرد می‌تواند آن را درک کند.4 نوروفیدبک سنتی، که به عنوان بیوفیدبک EEG نیز شناخته می‌شود، بر تغییر الگوهای امواج مغزی برای درمان شرایطی مانند ADHD، اضطراب، افسردگی و آسیب‌های مغزی تمرکز دارد. این تعریف بر نقش فعال فرد در فرآیند یادگیری کنترل فعالیت مغز خود تأکید می‌کند و نوروفیدبک را از تکنیک‌های تحریک غیرفعال مغز که در آن دستگاه‌های خارجی مستقیماً عملکرد مغز را بدون نیاز به مشارکت فعال فرد تعدیل می‌کنند، متمایز می‌کند. علاوه بر این، پتانسیل درمانی بیوفیدبک EEG را در پرداختن به طیف وسیعی از شرایط روانی و عصبی با تأثیرگذاری بر عملکردهای خاص مغز برجسته می‌کند.

برای درمان بیش فعالی کودکان با گروه ویان تماس بگیرید

اصول اساسی

چندین اصل کلیدی، اثربخشی نوروفیدبک را تأیید می‌کنند.

این اصول در مجموع به تعدیل عملکردهای مغز کمک می‌کنند و اثربخشی کلی درمان نوروفیدبک را افزایش می‌دهند.

نوروپلاستیسیته

توانایی قابل توجه مغز در سازماندهی مجدد خود با تشکیل اتصالات عصبی جدید در طول عمر فرد، یک اصل اساسی است که نوروفیدبک از آن بهره می‌برد.1 این سازگاری ذاتی، که به عنوان نوروپلاستیسیته شناخته می‌شود، به مغز اجازه می‌دهد تا ساختار و عملکرد خود را در پاسخ به تجربه و یادگیری تغییر دهد.1 نوروفیدبک از این ظرفیت برای تسهیل توسعه الگوهای امواج مغزی کارآمدتر و سازگارتر در طول زمان بهره می‌برد. این نشان می‌دهد که مزایای حاصل از مداخلات نوروفیدبک می‌تواند پایدار باشد، زیرا مغز دستخوش تغییرات ساختاری و عملکردی واقعی می‌شود که از الگوهای فعالیت تازه آموخته شده و عملکردهای بهبود یافته مغز پشتیبانی می‌کند.

شرطی‌سازی فعال

نوروفیدبک بر اساس اصول شرطی‌سازی عامل عمل می‌کند، یک فرآیند یادگیری که در آن رفتارها توسط پیامدهایشان اصلاح می‌شوند.2 در زمینه نوروفیدبک، الگوهای امواج مغزی مورد نظر از طریق اشکال مختلف بازخورد، مانند نشانه‌های بصری (مثلاً روشن شدن صفحه نمایش، پیشرفت بازی)، سیگنال‌های شنوایی (مثلاً پخش آهنگ) یا جمع‌آوری امتیاز در یک بازی، به طور مثبت تقویت می‌شوند.4 این تقویت مثبت، احتمال تولید الگوهای امواج مغزی مورد نظر توسط فرد را در آینده افزایش می‌دهد. اثربخشی مکانیسم بازخورد، از جمله بی‌واسطه بودن و مرتبط بودن آن با فرد، برای شرطی‌سازی عامل موفقیت‌آمیز در الگوی نوروفیدبک بسیار مهم است و در نهایت عملکردهای خاص مغز را افزایش می‌دهد.

حلقه‌های بازخورد

ارائه بازخورد بلادرنگ بر فعالیت مغز، یک سیستم حلقه بسته ایجاد می‌کند که برای فرآیند خودتنظیمی ضروری است.2 افراد می‌توانند مستقیماً پیامدهای حالات ذهنی خود را که در سیگنال بازخورد منعکس می‌شود، مشاهده کنند و یاد بگیرند که تنظیماتی را برای هدایت فعالیت مغز خود به سمت حالات مطلوب انجام دهند.4 این حلقه بازخورد مداوم، که در آن فعالیت مغز بر بازخورد تأثیر می‌گذارد و بازخورد نیز به نوبه خود بر فعالیت مغز تأثیر می‌گذارد، در مکانیسمی که افراد از طریق آن کنترل آگاهانه بر الگوهای امواج مغزی خود را به دست می‌آورند، نقش اساسی دارد. وضوح زمانی این بازخورد به ویژه حیاتی است. بازخورد سریع‌تر امکان یادگیری دقیق‌تر و مؤثرتر را فراهم می‌کند و افراد را قادر می‌سازد تا در پاسخ به تغییرات فوری در فعالیت مغز و عملکردهای مرتبط با مغز، تنظیمات ظریفی را در استراتژی‌های ذهنی خود ایجاد کنند.

تاریخچه مختصر نوروفیدبک

ریشه‌های نوروفیدبک را می‌توان به اواسط قرن بیستم با تحقیقات پیشگامانه در مورد الکتروانسفالوگرافی (EEG) و شناسایی ریتم‌های متمایز مغز نسبت داد.5 یکی از نقاط عطف اولیه و قابل توجه، کار دکتر ام. بری استرمن در دهه‌های 1960 و 1970 بود که توانایی آموزش فرکانس‌های خاص امواج مغزی، به ویژه ریتم حسی-حرکتی (SMR)، را در گربه‌ها و متعاقباً در انسان‌ها برای کاهش فراوانی تشنج‌های صرعی نشان داد.5 تقریباً در همان زمان، تحقیقات دکتر جو کامیا نیز سهم قابل توجهی در درک اولیه از ظرفیت افراد برای کنترل آگاهانه بر فعالیت امواج مغزی خود داشت. از زمان این اکتشافات بنیادی، حوزه نوروفیدبک دستخوش تکامل قابل توجهی شده است که با توسعه روش‌ها و پروتکل‌های مختلف نوروفیدبک که برای هدف قرار دادن طیف وسیع‌تری از شرایط و کاربردها طراحی شده‌اند، مشخص می‌شود.3 تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) مبتنی بر تحقیق‌ترین روش درمان نوروفیدبک است که عملکرد داخلی مغز را نقشه‌برداری می‌کند و بینش‌های بی‌نظیری در مورد فرآیندهای عصبی ارائه می‌دهد. درک این پیشرفت تاریخی، زمینه‌ی ضروری را برای درک وضعیت فعلی نوروفیدبک و مبانی علمی که اصول و شیوه‌های آن بر اساس آن بنا شده‌اند، فراهم می‌کند. این پیشرفت‌ها به طور قابل توجهی به درک ما از چگونگی تعدیل عملکردهای مختلف مغز توسط نوروفیدبک کمک کرده‌اند.

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.