تشخیص و درمان کودکانی ADHD

در این وبلاگ در حیطه مشکلات و بیماریهای بدن انسان صحبت می شود

تشخیص و درمان کودکانی ADHD

۱ بازديد

 

چندین دستورالعمل برای تشخیص و درمان کودکانی که ADHD دارند یا مشکوک به ADHD هستند، وجود دارد. در میان این دستورالعمل‌ها، دستورالعمل‌های بین‌المللی، ملی و منطقه‌ای مختلفی برای پزشکان عمومی وجود دارد. علاوه بر این، دستورالعمل‌هایی برای کمک به جوانان و خدمات حفاظتی جوانان نیز وجود دارد.
به طور سنتی، درمان ADHD شامل دارودرمانی است که اغلب با رفتاردرمانی مبتنی بر آموزش مدیریت والدین و آموزش میانجیگری برای والدین و معلمان تکمیل می‌شود [5]. علاوه بر این، مداخلات کلاسی، مداخلات دانشگاهی و مداخلات مرتبط با همسالان به عنوان رویکردهای درمانی روانی-اجتماعی استفاده می‌شوند [6]. در مورد دارودرمانی، تجویز متیل فنیدات اغلب روش انتخابی است (به عنوان مثال، ریتالین، کنسرتا، اکواسیم، مدیکینت). با این حال، دی-آمفتامین و همچنین داروهای غیر روانگردان مانند اتوموکستین و گوانفاسین نیز تجویز می‌شوند [7]. در طول سال‌های گذشته، مطالعه درمان چندوجهی کودکان مبتلا به ADHD و مطالعات پیگیری (به اصطلاح مطالعات MTA) تحقیقات فراوانی در مورد داروهای محرک، درمان‌های رفتاری، ترکیب آنها و مراقبت‌های اجتماعی خود انتخاب شده ارائه داده‌اند. نتایج نشان می‌دهد که هم داروهای محرک و هم درمان ترکیبی در کوتاه‌مدت، مزایای بالینی واضحی داشته‌اند، اما در درازمدت، همانطور که پس از 24 ماه و همچنین پس از 6 و 8 سال ارزیابی شد، تفاوت‌های گروهی کاهش می‌یابد [8]. این یافته‌ها، در کنار مطالعاتی که عوارض جانبی بالقوه دارودرمانی [9•، 10]، پاسخ جزئی به دارو [7] و زمان و هزینه بالای ترکیب درمان‌ها به دلیل مشارکت متخصصان متعدد [6] را نشان می‌دهند، منجر به افزایش علاقه به توسعه درمان‌های غیر دارویی جایگزین در ADHD شده است.

برای درمان بیش فعالی کودکان با گروه ویان تماس بگیرید


به عنوان مثال، رویکردهای آموزش مبتنی بر شناخت کامپیوتری (مانند آموزش حافظه کاری و توجه) با هدف کاهش علائم اصلی ADHD و مقابله با عملکرد عصبی-روانشناختی انجام می‌شوند. تحقیقات در مورد این موضوع هنوز در مراحل اولیه است و مطالعات کنترل‌شده‌تری در مورد اثرات آن بر علائم اصلی ADHD مورد نیاز است [11]. یکی دیگر از روش‌های درمانی جایگزین برای ADHD که در گذشته به طور گسترده‌تری مورد مطالعه قرار گرفته است، نوروفیدبک است. در پاراگراف‌های بعدی، (۱) نوروفیدبک را معرفی خواهیم کرد، (۲) پروتکل‌های استاندارد برای ADHD را ارائه می‌دهیم، (۳) شواهد گذشته و فعلی در درمان ADHD را بررسی می‌کنیم، و (۴) وضعیت فعلی مقررات نهادی و حرفه‌ای اجرای بالینی نوروفیدبک را به تصویر می‌کشیم.

تعریف، تاریخچه و مکانیسم عمل نوروفیدبک

علیرغم محبوبیت اخیر تکنیک‌های نورومدولاسیون، نوروفیدبک در بیشتر موارد هنوز یک قلمرو ناشناخته است. نوروفیدبک مبتنی بر رابط مغز و کامپیوتر (BCI) است و توسط یک سیستم نرم‌افزاری و یک خط لوله پردازشی پیاده‌سازی می‌شود که در مجموع از پنج عنصر تشکیل شده است (شکل 1) [12•]. نوروفیدبک فعالیت مغز خود شرکت‌کننده را که از قبل پردازش شده است (مراحل 1 و 2) اندازه‌گیری می‌کند. پارامترهای مغز از پیش انتخاب شده (یک باند فرکانسی خاص یا یک پتانسیل مغزی) به صورت آنلاین محاسبه می‌شوند (مرحله 3) و به سیگنال‌هایی تبدیل می‌شوند که در زمان واقعی به کاربر بازخورد داده می‌شوند (مرحله 4). بنابراین، ویژگی‌های انتخاب شده فعالیت مغز برای شرکت‌کننده قابل درک می‌شوند. از طریق این بازخورد، شرکت‌کننده (مرحله 5) می‌تواند یاد بگیرد که فعالیت مغز خود را خودتنظیم کند تا مستقیماً مکانیسم عصبی زیربنایی شناخت و رفتار را تغییر دهد.
پیشنهاد شده است که نوروفیدبک مبتنی بر اصول شرطی‌سازی عامل و یادگیری مهارت‌های رویه‌ای است. با توجه به این مکانیسم‌های یادگیری، انتظار می‌رود که نوروپلاستیسیته در طول آموزش نوروفیدبک یا از طریق انعطاف‌پذیری هبی یا انعطاف‌پذیری ضد هبی/هموستاتیک رخ دهد. اعتقاد بر این است که چنین مکانیسم‌های تنظیمی ذاتی از حالت‌های شدید فعالیت مغز، مانند قدرت سیناپسی بالا یا پایین پاتولوژیک یا حالت‌های نوسانی، جلوگیری می‌کنند. برای مطالعه بیشتر، به [13•] مراجعه کنید.
امروزه، نوروفیدبک به سه روش استفاده می‌شود: (i) به عنوان یک ابزار درمانی برای عادی‌سازی فعالیت منحرف مغز و درمان اختلالات عصبی-شناختی، (ii) به عنوان یک آموزش به اصطلاح اوج عملکرد برای افزایش عملکرد شناختی در شرکت‌کنندگان سالم، و (iii) به عنوان یک روش تجربی برای بررسی نقش علّی نوسانات عصبی در شناخت و رفتار. به طور دقیق‌تر، تحقیقات نوروفیدبک تحت سلطه دو جریان است: تحقیقات بالینی و تحقیقات الهام گرفته از علوم اعصاب، که عمدتاً مبتنی بر نوآوری‌های روش‌شناختی و فنی اخیر و همچنین دانش روزافزون در مورد همبستگی‌های عصبی رفتار و شناخت است. برخی از نمونه‌های پروتکل‌های نوروفیدبک EEG که اخیراً توسعه یافته‌اند، عبارتند از افزایش یا کاهش آلفای بالا [14، 15]، افزایش بتای پیشانی [16] و تتای خط میانی پیشانی [17]، و همچنین پروتکل‌های نوروفیدبک با استفاده از نوروفیدبک fMRI [18•].
از نظر تاریخی، نوروفیدبک به کشف اولیه الکتروانسفالوگرام انسانی (EEG) توسط هانس برگر برمی‌گردد. تنها 6 سال پس از این موفقیت، دو محقق فرانسوی - گوستاو دوروپ و آلفرد فسارد - برای اولین بار گزارش دادند که ریتم آلفای EEG می‌تواند تحت تأثیر شرطی‌سازی کلاسیک قرار گیرد [19]، که تصور می‌شود یکی از اصول اساسی نوروفیدبک باشد. این مشاهده اولیه با مطالعات سیستماتیک‌تری در اوایل دهه 1940 دنبال شد که بیشتر نشان داد همه انواع پاسخ‌های شرطی پاولوفی را می‌توان در "پاسخ مسدود کردن آلفای EEG" نشان داد [20]. در یک مطالعه بعدی، جاسپر و شاگاس [21] بررسی بیشتری کردند که آیا شرکت‌کنندگان می‌توانند کنترل ارادی بر این پاسخ مسدود کردن آلفا نیز اعمال کنند یا خیر. در این مطالعه، آنها از شرکت‌کنندگان خواستند که دکمه‌ای را فشار دهند که چراغ‌ها را روشن و خاموش می‌کرد و هنگام فشار دادن دکمه از دستورات کلامی زیرصدایی استفاده می‌کردند (مثلاً هنگام فشار دادن دکمه "بلوک" و هنگام رها کردن دکمه "توقف"). پس از پنج جلسه، فرد مورد مطالعه توانست به طور ارادی فعالیت آلفا را در حالی که چراغ‌ها خاموش بودند (وضعیتی که در آن آلفای همزمان معمولاً وجود دارد) سرکوب کند. با وجود این پیشرفت‌های اولیه، تنها در دهه 1970 بود که همین اصول به طور سیستماتیک‌تری به کار گرفته شدند و اولین پیامدهای بالینی در مقالات شرح داده شد. این پیشرفت‌ها با کشف اثرات ضد تشنجی نوروفیدبک ریتم حسی-حرکتی (SMR) در گربه‌ها [22] و متعاقباً در انسان‌ها [23] انگیزه گرفتند. نقش فرضی مدولاسیون SMR بر رفتار حرکتی با اولین نمایش اثرات مثبت نوروفیدبک SMR در اختلال بیش‌جنبشی [24] دنبال شد. تقریباً در همان دوره 1960-1970، اولین گزارش از کنترل ارادی بر یک پتانسیل مغزی کند به نام تغییر منفی مشروط (CNV) یا "پتانسیل بریتشافت" (پتانسیل آمادگی، به دلیل ویژگی این پتانسیل که هنگام آماده شدن برای عمل، مثلاً هنگام انتظار در مقابل چراغ راهنمایی، ظاهر می‌شود) گزارش شد [25]، که پایه و اساس رویکرد نوروفیدبک شناخته شده دیگری، یعنی نوروفیدبک پتانسیل قشری کند (SCP) را بنا نهاد. اولین کاربرد نوروفیدبک SCP در ADHD در سال 2004 گزارش شد [26]. یافته‌های اولیه که در بالا به عنوان نوروفیدبک SMR و TBR توضیح داده شد، منجر به چیزی شد که در حال حاضر به عنوان "نوروفیدبک باند فرکانسی" می‌شناسیم.


 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.