در سراسر کلاسهای درس در سراسر جهان، روزانه سمفونیای از ضربات پا، چشمان تیزبین و افکار آشفته در جریان است، زیرا میلیونها کودک با نیروی نامرئی اما قدرتمند ADHD دست و پنجه نرم میکنند. اختلال بیشفعالی-کمبود توجه (ADHD) یک بیماری عصبی-رشدی است که بر زندگی تعداد بیشماری از جوانان تأثیر میگذارد و تجربیات، چالشها و پتانسیلهای آنها را شکل میدهد. همانطور که ما به پیچیدگیهای شیوع ADHD و تأثیر جهانی آن میپردازیم، پردهای پیچیده از آمار، تأثیرات فرهنگی و درک در حال تکامل را کشف میکنیم که تصویری واضح از دامنه و اهمیت این بیماری را ترسیم میکند.
درک ADHD: مروری مختصر
اختلال کمتوجهی-بیشفعالی با الگوهای مداوم بیتوجهی، بیشفعالی و تکانشگری مشخص میشود که در عملکرد و رشد روزانه اختلال ایجاد میکند. این وضعیت که زمانی صرفاً به عنوان بیقراری دوران کودکی نادیده گرفته میشد، به عنوان یک اختلال عصبی واقعی شناخته شده است که میتواند به طور قابل توجهی بر عملکرد تحصیلی، روابط اجتماعی و کیفیت کلی زندگی کودک تأثیر بگذارد.
اهمیت درک شیوع ADHD را نمیتوان نادیده گرفت. با درک دامنه این بیماری، میتوانیم منابع را بهتر تخصیص دهیم، مداخلات هدفمند ایجاد کنیم و جامعهای فراگیرتر برای افراد مبتلا ایجاد کنیم. علاوه بر این، درک تغییرات جهانی در میزان ADHD، بینشهای ارزشمندی در مورد عوامل فرهنگی، محیطی و ژنتیکی که ممکن است بر بروز و تشخیص آن تأثیر بگذارند، ارائه میدهد.
تاریخچه تشخیص ADHD گواهی بر ماهیت در حال تکامل درک سلامت روان است. ADHD که اولین بار در اواخر قرن هجدهم در ادبیات پزشکی ذکر شد، تا اواسط قرن بیستم به عنوان یک اختلال مجزا شناخته نشد. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) برای اولین بار ADHD را در ویرایش سوم خود در سال ۱۹۸۰ گنجاند که نقطه عطفی مهم در شناخت رسمی آن بود.
چند درصد از کودکان در ایالات متحده مبتلا به ADHD هستند؟
در ایالات متحده، اختلال کمتوجهی-بیشفعالی یکی از شایعترین اختلالات عصبی-رشدی تشخیص داده شده در کودکان است. طبق دادههای اخیر مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (CDC)، تقریباً ۹.۴٪ از کودکان ۲ تا ۱۷ ساله مبتلا به ADHD تشخیص داده شدهاند. این به معنای حدود ۶.۱ میلیون کودک در سراسر کشور است که رقمی سرسامآور است و شیوع این بیماری را برجسته میکند.
تجزیه این آمار بر اساس گروههای سنی، الگوهای جالبی را نشان میدهد. در بین کودکان ۲ تا ۱۱ ساله، میزان شیوع حدود ۷.۷٪ است، در حالی که برای نوجوانان ۱۲ تا ۱۷ ساله، این میزان به ۱۳.۵٪ میرسد. این افزایش در میزان تشخیص در دوران نوجوانی ممکن است به عوامل مختلفی از جمله افزایش مطالبات تحصیلی، فشارهای اجتماعی و بهبود تشخیص علائم ADHD در کودکان بزرگتر نسبت داده شود.
در طول دهه گذشته، روند قابل توجهی در میزان تشخیص ADHD وجود داشته است. بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱، ۴۲ درصد افزایش در تشخیص ADHD در بین کودکان و نوجوانان وجود داشته است. با این حال، از سال ۲۰۱۱، میزان افزایش کند شده است و برخی مطالعات نشان میدهند که در سالهای اخیر به یک سطح ثابت رسیده است. این روند، سوالاتی را در مورد اینکه آیا ما شاهد افزایش واقعی شیوع ADHD هستیم یا صرفاً بهبود شیوههای تشخیصی و آگاهی است، مطرح میکند.
عوامل متعددی بر درصد کودکان مبتلا به ADHD در ایالات متحده تأثیر میگذارند. این عوامل عبارتند از:
۱. معیارها و ابزارهای تشخیصی بهبود یافته
۲. افزایش آگاهی در بین والدین، مربیان و ارائه دهندگان خدمات درمانی
۳. تغییر در سیاستها و انتظارات آموزشی
۴. عوامل محیطی، مانند قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی یا سموم خاص
۵. استعداد ژنتیکی و سابقه خانوادگی
۶. عوامل اجتماعی-اقتصادی مؤثر بر دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و تشخیص
لازم به ذکر است که اگرچه این آمار بینشهای ارزشمندی ارائه میدهند، اما نشاندهنده موارد تشخیص داده شده ADHD هستند. بسیاری از کارشناسان معتقدند که تعداد قابل توجهی از کودکان مبتلا به ADHD، به ویژه در جوامع محروم یا در میان کسانی که با موانع دسترسی به مراقبتهای بهداشتی مواجه هستند، هنوز تشخیص داده نشدهاند.
دیدگاه جهانی: ADHD در آمریکا در مقایسه با سایر کشورها
با مقایسه میزان شیوع ADHD در کشورهای مختلف، تصویر جذابی نمایان میشود. در حالی که ایالات متحده یکی از بالاترین میزانهای تشخیص ADHD را در سطح جهان گزارش میدهد، سایر کشورها تنوع قابل توجهی را نشان میدهند. به عنوان مثال، یک متاآنالیز جامع که در مجله سلامت جهانی منتشر شد، نشان داد که شیوع کلی ADHD در کودکان و نوجوانان در سراسر جهان تقریباً 7.2٪ است که کمتر از میزان ایالات متحده است، اما همچنان قابل توجه است.
کشورهای اروپایی عموماً میزان شیوع ADHD را در مقایسه با ایالات متحده کمتر گزارش میدهند. به عنوان مثال، در بریتانیا، شیوع تخمینی حدود ۳ تا ۵ درصد از کودکان در سن مدرسه است. به طور مشابه، فرانسه حتی میزان پایینتری را گزارش میدهد، به طوری که برخی مطالعات شیوع آن را تا ۳.۵ درصد نشان میدهند. ADHD در کره: درک، تشخیص و درمان در فرهنگ کره، یک مطالعه موردی جالب ارائه میدهد که در آن عوامل فرهنگی نقش مهمی در رویکردهای تشخیص و درمان ایفا میکنند.
عوامل متعددی در این تغییرات جهانی در میزان ADHD نقش دارند:
۱. معیارهای تشخیصی: کشورهای مختلف ممکن است از آستانهها یا معیارهای تشخیصی متفاوتی برای ADHD استفاده کنند.
۲. برداشتهای فرهنگی: برخی فرهنگها ممکن است رفتارهای شبه ADHD را به عنوان تغییرات طبیعی در رفتار دوران کودکی و نه یک اختلال در نظر بگیرند.
۳. سیستمهای مراقبتهای بهداشتی: دسترسی به خدمات سلامت روان و منابع تشخیصی میتواند بین کشورها به طور قابل توجهی متفاوت باشد.
۴. سیستمهای آموزشی: رویکردها و انتظارات آموزشی مختلف ممکن است بر نحوه درک و رسیدگی به رفتارهای شبه ADHD تأثیر بگذارد.
۵. عوامل ژنتیکی: ممکن است تفاوتهای واقعی در استعداد ژنتیکی ADHD در بین جمعیتها وجود داشته باشد.
تفاوتهای فرهنگی در تشخیص و درمان ADHD به ویژه قابل توجه است. به عنوان مثال، در برخی از کشورهای آسیایی، در مقایسه با رویکردهای غربی، تأکید بیشتری بر مداخلات رفتاری و اتکای کمتری به دارو وجود دارد. این تفاوتهای ظریف فرهنگی، اهمیت در نظر گرفتن دیدگاههای متنوع هنگام پرداختن به ADHD در مقیاس جهانی را برجسته میکند.
مطالعات موردی کشورهایی که نرخ ADHD در آنها به طور قابل توجهی بالا یا پایین است، بینشهای ارزشمندی ارائه میدهد. به عنوان مثال، ایسلند یکی از بالاترین نرخهای شیوع ADHD را در سطح جهان گزارش کرده است، و برخی مطالعات نشان میدهد که این نرخ در بین کودکان به 12٪ میرسد. از سوی دیگر، کشورهایی مانند ایتالیا و برزیل نرخهای پایینتری، حدود 3 تا 5٪، را گزارش کردهاند. این اختلافات، برهمکنش پیچیده عوامل ژنتیکی، محیطی و فرهنگی را در شیوع و تشخیص ADHD برجسته میکند.