افرادی که در یک رابطه نزدیک و متعهد هستند، معتقدند که میتوانند به طور ضمنی به یکدیگر اعتماد کنند که صادق و راستگو هستند. در واقع، این به نظر یک فرض اساسی است که برای کل ایده صمیمیت اساسی است. با این حال، محققان بارها و بارها دریافتهاند که افراد به شرکای خود دروغ میگویند. برخی از این دروغها برای بهتر جلوه دادن دروغگوها (دروغهای متمرکز بر خود) و برخی برای محافظت از شریک زندگی (دروغهای متمرکز بر دیگری) است.
چه کسی بیشتر به شریک زندگی خود دروغ میگوید و چرا؟
وقتی به تفاوت بین دروغهای خودمحور و دیگرانمحور فکر میکنید، احتمالاً میتوانید درک کنید که برخی افراد دروغ میگویند زیرا فکر میکنند شریک زندگیشان بهتر است که حقیقت را نداند. از این گذشته، آیا به شریک زندگی خود میگویید که یکی از بستگان شما واقعاً نمیتواند او را تحمل کند؟ این نوع دروغهای دیگرمحور ممکن است از تمایل به محافظت از رفاه شریک زندگیتان (و شاید خویشاوند) ناشی شود. با این حال، در مورد اغراق در ارزش «معاملهای» که برای بلیط کنسرت (برای خودتان) به دست آوردهاید، چطور؟ آیا ممکن است بخواهید تصویر خود را به عنوان فردی که مذاکرهکنندهی خوبی است، حفظ کنید؟
طبق گفته نینا راینهارت و مارک-آندره راینهارت (۲۰۲۳) از دانشگاه کاسل، یک سوم از شرکای عاشقانه در هر دو نوع تاکتیک فریبکارانه شرکت میکنند. نویسندگان معتقدند که ویژگی شخصیتی پشت این موضوع «صداقت-فروتنی» است. این ویژگی، همانطور که از نامش پیداست، به تمایل به پایبندی به حقیقت اشاره دارد. عبارت «فروتنی» به تمایل به اجتناب از خودبزرگبینی اشاره دارد. همانطور که راینهارت و راینهارت اشاره میکنند، یک ویژگی مرتبط، «نجابت» یا رفتاری است که از معیارهای اخلاقی حمایت میکند.
با تأکید بر اینکه «هر نوع دروغی، صراحت و اصالتی را که مردم در روابطشان ارزشمند میدانند، نقض میکند»، تیم تحقیقاتی تصمیم گرفت عمق تمایل افراد به دروغ گفتن را در مجموعهای از ۱۱ آزمایش جداگانه بررسی کند. عامل ثابت در این آزمایشها، اندازهگیری همزمان صداقت-فروتنی (و در برخی موارد صداقت-رعایت ادب و نزاکت) بود، اما مطالعات از نظر دامنه و رویکرد متفاوت بودند.
در هفت مطالعه اول، شرکتکنندگان در قالبی آنلاین، میزان دروغگویی خود در روابط عاشقانه ، چه در حال و چه در گذشته، را گزارش کردند. افرادی که از نظر صداقت-فروتنی پایین بودند، هم دروغهای خودمحور و هم دروغهای دیگرانمحور میگفتند؛ همتایان آنها که نمره بالایی داشتند، هر دو صادقتر بودند، اما شریک زندگی خود را نیز صادق میدانستند.
هشتمین مطالعه از این نوع، از قالب دفتر خاطرات استفاده کرد که در آن شرکتکنندگان تعداد دروغهای روزانه خود به شریک زندگیشان را ثبت میکردند. در طول پنج روزی که دروغهایشان را پیگیری کردند، شرکتکنندگان به طور متوسط ۲۷ درصد دروغ گفتند؛ به عبارت دیگر، از هر چهار تعاملی که با شریک زندگیشان داشتند، یک نفر دروغ گفته بود. با این حال، باز هم همه این کار را نکردند. کسانی که از نظر ویژگی شخصیتی صداقت-فروتنی در سطح پایینی بودند، بدترین مقصران این ماجرا بودند.
یک دروغگو برای فریب دادن شریک زندگی خود تا کجا پیش میرود؟
شاید تصور کنید که این دروغهای روزمره، شاید بیگناه، خیلی جای نگرانی ندارند. در واقع، اگر با خودتان «صادق» باشید، شاید بتوانید چند دروغ از چند روز گذشته که سر هم کردهاید را به خاطر بیاورید،
اینجاست که مطالعهی دانشگاه کاسل جالب میشود. در سه آزمایش آخر، تیم تحقیقاتی از شرکتکنندگان خواست تا به شیوههای فریبکارانهای رفتار کنند که از نظر مالی به نفع خودشان باشد اما برای شریک زندگیشان هزینه داشته باشد. ببینید در این موقعیتها چه میکنید:
- موقعیت ۱: یک ایمیل فریبنده در مورد ماهیت مطالعه برای شریک زندگی خود ارسال کنید تا شانس خود را برای شرکت در آن دو برابر کنید. ادعا کنید که این مطالعه در مورد راههای بهبود کیفیت خواب بوده است، نه به عنوان مطالعهای در مورد شخصیت (۵۶ درصد از شرکتکنندگان این کار را کردند).
- موقعیت ۲: در یک تکلیف مربوط به تجزیه و تحلیل کلمات، در مقابل شریک خود تقلب کنید تا پول بیشتری به دست آورید (۲۴ درصد از شرکتکنندگان این کار را انجام دادند).
- موقعیت ۳: در یک تکلیف پرتاب تاس هنگام بازی با شریک خود برای کسب پول بیشتر تقلب کنید. (شانس مورد انتظار برای درست بودن در پرتاب تاس ۳.۵ است؛ شرکتکنندگان میانگین ۴.۳ را گزارش کردند).
همانطور که میبینید، همه دروغ نمیگویند، اما درصد نسبتاً بالایی این کار را انجام میدهند. با توجه به شخصیت به عنوان پیشبینیکننده دروغگویی، افرادی که صداقت-فروتنی کمی داشتند، تصمیماتی میگرفتند که به نفع خودشان بود و نه به نفع شریک زندگیشان. به نظر میرسید «استثمار» در این ویژگی شخصیتی، فراتر از بیصداقتی ساده، بیشترین نقش را ایفا میکند. تنها در یکی از 11 مطالعه، صداقت-نزاکت همان قدرت پیشبینی را داشت.
چگونه آشکارسازهای فریب را با شریک زندگی خود روشن کنید
واضح است که بسیاری از افراد، اما نه همه، به شریک عاطفی خود دروغ میگویند. اگر هنوز در مرحله شکلگیری شخصیت خود با شریک زندگیتان هستید، فهمیدن اینکه چه کسی بیشتر احتمال دارد این کار را انجام دهد، میتواند ارزشمند باشد، اما اگر از قبل به یک رابطه بلندمدت متعهد شدهاید، شاید چندان عملی نباشد.
با این حال، در هر دو مورد، دانستن برخی از نشانههای خطر ارزشمند است. چهار حوزه برای صداقت-فروتنی وجود دارد: خلوص، انصاف، اجتناب از طمع و فروتنی (نام حوزهها خود گویای همه چیز است). تجزیه این ویژگی به حوزههای مختلف میتواند در یافتن راهنمایی برای چگونگی شناخت شریک زندگیتان مفید باشد. همانطور که نویسندگان آلمانی اشاره میکنند، «فراتر از تهیه فهرست شخصیتی با یک شریک عاطفی (بالقوه) - که به سختی به واقعیت نزدیک به نظر میرسد...» نشانههایی وجود دارد که میتوانید به دنبال آنها باشید.
نویسندگان به برخی از مشاهدات رفتاری ساده که میتوانید انجام دهید اشاره میکنند، مانند تقلب در مالیات، ریاکاری با دیگران، قمار یا سفتهبازی، اظهار نظرهای تحقیرآمیز در مورد گروههای دیگر، مصرفگرایی آشکار و البته خیانت جنسی.
اگر شریک زندگیتان را دوست دارید و حاضرید چنین نشانههای بالقوه نگرانکنندهای را تحمل کنید، و به خصوص اگر خودتان فرد صادقی هستید، میتوانید از اطلاعات این مطالعه به عنوان پایهای برای گفتگویی که ممکن است ناراحتکننده اما ارزشمند باشد، استفاده کنید. محافظت از خود در حال حاضر ارزش تلاش برای ورود به این حوزه دشوار را دارد.
برای مشاوره با زوج درمانگر خوب در تهران با گروه ویان تماس بگیرید
خلاصه اینکه، داشتن شریکی که دروغ نمیگوید، مطمئناً مطلوبترین وضعیت است، اما اگر دروغ نمیگویید، راههایی برای بازگشت به ارتباط صادقانه وجود دارد.