من ذاتاً آدم قابل اعتمادی هستم. در شرایط عادی، من تمایل دارم به دیگران اعتماد کنم و انتظار داشته باشم که آنها هم متقابل باشند. اگر ثابت شود که طرف مقابل غیر قابل اعتماد است، آنگاه سطح اعتمادی که به او دارم را پس می گیرم. در روابطی که بی اعتمادی را تجربه کرده ام، متوجه شده ام که معمولاً ناشی از یک نقض قابل توجه اعتماد نیست (اگرچه این موارد هستند که توجه فوری ما را به خود جلب می کنند)، بلکه چندین مورد کوچکتر در طول زمان ایجاد می شود. یک وعده شکسته در اینجا، یک ضرب الاجل از دست رفته در آنجا، و یک الگوی رفتار غیرقابل اعتماد، غیراخلاقی، نالایق یا بی توجه به روند تبدیل می شود.برای ارتباط با زوج درمانگر خوب در تهران با گروه ویان تماس بگیرید
بی اعتمادی یک شبه اتفاق نمی افتد. این به تدریج طی مراحلی توسعه مییابد، و اگر بتوانیم این مراحل را زمانی که در آنها هستیم تشخیص دهیم، این شانس را داریم که قبل از ریشهیابی بیاعتمادی، به وضعیت رسیدگی کنیم.
1. شک - اولین مرحله بی اعتمادی با شک شروع می شود. شما شروع به تجربه کمی عدم اطمینان در مورد قابل اعتماد بودن کسی می کنید که باعث می شود فقط کمی مکث کنید. ممکن است آن شک آزاردهندهای در پس ذهن شما باشد که به نظر نمیرسد نمیتوانید آن را رد کنید، یا چیزی در مورد موقعیت درست نیست، حتی اگر نمیتوانید دقیقاً انگشت خود را روی آن بگذارید.
2. سوء ظن - شک، اگر حل نشود، در طول زمان به سوء ظن تبدیل می شود. سوء ظن، باور بدون دلیل است. شما شروع به مشاهده الگوی رفتاری کرده اید که ممکن است نشان دهنده عدم اعتماد باشد، اما برای نتیجه گیری قطعی شواهد کافی ندارید. رادار اعتماد شما به شما می گوید که چیزی اشتباه است.
5. محافظت از خود - در نتیجه ترسی که تجربه کردید، وارد حالت محافظت از خود می شوید. شما در رابطه خود دیوار می کشید تا از نزدیک شدن طرف مقابل به شما جلوگیری کنید. این عمل حفظ خود آسیب پذیری شما را کاهش می دهد، اما وضعیت بی اعتمادی را در رابطه تقویت می کند.
اعتماد، طناب است که دو نفر را در رابطه با هم نگه می دارد و وقتی قطع شود، قطع ارتباط رخ می دهد. هنگامی که دیگر نمی توانید در مقابل شخص مقابل آسیب پذیر باشید، شروع به تجربه چیزهای متفاوتی در رابطه خود می کنید. دکتر جان تاونسند در کتاب خود، فراتر از مرزها - یادگیری اعتماد دوباره در روابط ، چندین تجربه رایج از اعتماد آسیب دیده را شرح می دهد:
کناره گیری – به جای اینکه بی خیال رفتار کنید، که در یک رابطه اعتمادی طبیعی است، در به اشتراک گذاری اطلاعات شخصی محتاط تر می شوید. شما از ریسک کردن در رابطه خودداری می کنید زیرا شبکه ایمنی حذف شده است. تنهایی یا احساس مرده یا یخ زدگی در درون امری رایج است.
حرکت به سمت وظیفه - برای جبران کمبود اعتماد در رابطه، ممکن است بیش از حد خود را در کارهای مربوط به سرگرمی ها، کار، مدرسه، کلیسا یا سایر فعالیت ها سرمایه گذاری کنید. شما در بخشهای دیگر زندگیتان فعال میمانید، زیرا «انجام دادن» را آسانتر از «ارتباط» میدانید. شما بخش شخصی رابطه خود را با طرف مقابل تعطیل می کنید.
روابط نامتعادل "بخشنده" - تاونسند خاطرنشان می کند که معمول است که یک فرد در همه روابط "بخشنده" باشد و از "دریافت" اجتناب کند. بخشنده بودن به شما این امکان را میدهد که از آسیبپذیری با شخص دیگری در امان بمانید. شما به دیگران گوش می دهید، کمک می کنید و راهنمایی می کنید، اما اجازه نمی دهید دیگران به شما کمک کنند. بخشنده بودن نیز خود را در روابط وابسته نشان می دهد.
عادات بد - مسائل مربوط به اعتماد اغلب می تواند منجر به الگوهای رفتاری مشکل ساز در زندگی شما شود. سرکوب احساسات عاطفی خود با پرخوری، نوشیدن زیاد یا سایر رفتارهای اعتیادآور آسان است.
بی اعتمادی می تواند از طریق یک رابطه مانند آتش سوزی گسترش یابد. چیزی که به عنوان یک ذره کوچک از شک شروع می شود، می تواند به شعله بی اعتمادی تبدیل شود، اگر قدمی برای رفع آن در مراحل اولیه برداریم. بهترین راه برای جلوگیری از ریشهگیری بیاعتمادی، تمرکز فعالانه بر اعتمادسازی است . اعتماد باید به طور مداوم در طول یک رابطه ایجاد و تقویت شود، نه فقط زمانی که آسیب دیده است.