CBT در مقابل روانکاوی: انتخاب بهترین درمان برای شما

در این وبلاگ در حیطه مشکلات و بیماریهای بدن انسان صحبت می شود

CBT در مقابل روانکاوی: انتخاب بهترین درمان برای شما

۲۲ بازديد

با جدا کردن لایه‌های CBT  در مقابل روان‌کاوی، در حال فرو رفتن در برخورد غول‌های سلامت روان هستیم. هر دو وزنه سنگین به خودی خود، با فلسفه ها و ابزارهای متمایز برای مقابله با مسائل روانی همراه هستند. درمان شناختی رفتاری (CBT) رویکرد هدف گرا خود را با هدف تسکین سریع علائم از طریق تکنیک های فعال مانند بازسازی شناختی ارائه می دهد. در همین حال، روانکاوی با صبر و حوصله می نشیند تا افکار ناخودآگاهی را که می توانند رفتار و احساسات ما را شکل دهند، آشکار کند.

این رویارویی فقط آکادمیک نیست. زمانی که برای شرایط سلامت روانی به دنبال کمک هستید، بسیار شخصی است. با بازگشایی بیشتر این روش‌های درمانی، بینشی به دست خواهید آورد که می‌تواند برای سفر شما به سمت سلامتی مناسب‌تر باشد - چه الگوهای منفی چالش برانگیز باشد یا کاوش در اولین تجربیات خود برای بینش‌های عمیق‌تر.

در این کاوش، انتظار داشته باشید که یاد بگیرید چگونه هر درمانی چندین بار کار می کند - با تمرکز CBT بر معضلات کنونی و رویکردهای روانکاوی که در روایت های گذشته بررسی می شود - برای انتخاب آگاهانه تر در مدیریت چالش های پیچیده زندگی.

روانکاوی چیست؟

 

روانکاوی نوعی درمان مبتنی بر کار زیگموند فروید است. 

فروید معتقد بود که تمام احساسات، افکار و رفتار در اعماق ضمیر ناخودآگاه دفن شده است. در نتیجه، اوایل دوران کودکی یا رویدادهای گذشته می تواند احساسات یا رفتار فعلی شما را شکل دهد.

روانکاوی ممکن است برای افرادی مفید باشد که می خواهند در مورد آنچه بر افکار و اعمال آنها تأثیر می گذارد بینش کسب کنند. این نیاز به تمایل و فداکاری دارد، زیرا می‌تواند فرآیندی دردناک برای رویارویی با خاطرات یا احساسات ناراحت‌کننده باشد.

روانکاو چیست؟

 

روانکاو یک روانشناس یا روانپزشک آموزش دیده است که از روانکاوی برای درمان مشکلات ذهنی یا عاطفی استفاده می کند. با استفاده از تکنیک های مبتنی بر تئوری های مربوط به احساسات سرکوب شده، هدف آنها کمک به افراد برای مقابله با افسردگی ، اضطراب یا سایر مشکلات سلامت روان از طریق آگاه کردن ناخودآگاه است.

به عبارت دیگر، با کمک به شما در درک ضمیر ناخودآگاه خود، یک روانکاو می‌تواند بینشی درباره محرک‌های درونی که افکار و رفتارهای شما را هدایت می‌کنند، ارائه دهد و به شما امکان می‌دهد روی تغییر الگوهای بد یا آسیب‌رسان کار کنید.

در جلسه روانکاوی چه اتفاقی می افتد؟

 

در طی جلسه ای با روانکاو، شما تشویق می شوید که با هم صحبت کنید تا افکار و احساسات سرکوب شده را کشف کنید. درمانگر شما سعی می‌کند فضای امنی ایجاد کند که در آن احساس راحتی کنید و بدون قضاوت خود را ابراز کنید.

ممکن است تشویق شوید که در مورد موارد زیر صحبت کنید:

  • دوران کودکی
  • ترس ها
  • اضطراب ها
  • رویاها
  • پدر و مادر و خواهر و برادر
  • روابط
  • همسر
  • دوست دارد و دوست ندارد
  • کار-زندگی
  • رویاهای روز

روانکاوی چگونه کار می کند؟

 

ایده‌های فروید در زمان او با واکنش‌های متفاوتی روبه‌رو شد و بسیاری از منتقدان او با استفاده از اجزای نظریه‌اش به‌عنوان بلوک‌های سازنده، تئوری‌های خود را درباره نحوه عملکرد ذهن ساختند. در نتیجه، روانکاوی مدرن ترکیبی از رویکردهای نظری و عملی متمایز و در عین حال به هم پیوسته است.

نظریه های روانکاوی بر چندین فرض استوار است. برای شروع، شخصیت از سه جزء تشکیل شده است:

  1. شناسه: شناسه، ذهن ناخودآگاهی است که شامل امیال اولیه و ابتدایی است.
  2. ایگو: ضمیر خودآگاه یا ایگو با ایفای نقش به عنوان ناظم، در کنترل شناسه است. من به جای شرکت در اعمالی که برای ارضای نیازهای اولیه در نظر گرفته شده اند، سعی می کند آن نیازها را به روش های قابل قبول و عملی اجتماعی برآورده کند.
  3. سوپرایگو: سوپرایگو بیانگر واقعیت بیرونی است که شامل ایده ها، احساسات و رفتارهای آگاهانه است که ارزش های والدین یا اجتماعی را منعکس می کند.

رابطه بین سه عنصر شخصیت، کشمکش درونی را در اکثر افراد به تصویر می کشد. هدف درمان روانکاوی حل تنش های اساسی بین اید، ایگو و سوپرایگو به منظور دستیابی به تعادل است.

نمایش اسلاید

17 روش روزمره برای کاهش افسردگیبه نمایش اسلاید مراجعه کنید
 

نمونه هایی از تکنیک های روانکاوی چیست؟

 

  • تحلیل رویا: تعبیر خواب در روانکاوی برای آشکار کردن افکار ناخودآگاه استفاده می شود. فروید معتقد بود که افکار و احساسات سرکوب شده از طریق رویاها به سطح ذهن می آیند. 
  • معاشرت آزاد: در طول معاشرت آزاد، شما تشویق می شوید که آزادانه در مورد هر چیزی که به ذهنتان می آید صحبت کنید. به عنوان مثال، روانکاو شما ممکن است فهرستی از عبارات تصادفی را برای شما بخواند و شما به سادگی با اولین تداعی هایی که به ذهنتان می آید پاسخ دهید. در طی فرآیند تداعی آزاد، ممکن است خاطرات سرکوب شده ظاهر شوند.
  • تفسیر: روانکاو شما ممکن است سعی کند به شما کمک کند تا خاطرات و روایت های شخصی را عمیقاً بررسی و تجزیه و تحلیل کنید و موضوعات رایج در داستان های خود را شناسایی کنید. مثالی از "لغزش فرویدی" زمانی اتفاق می‌افتد که شما ناخواسته چیزی حیاتی را در طول یک مکالمه تصادفی به اشتراک می‌گذارید که چیزی را در مورد آنچه در ناخودآگاه شما می‌گذرد آشکار می‌کند.
  • انتقال: انتقال زمانی اتفاق می افتد که احساسات تجربه شده برای شخصی در گذشته را به زمان حال منتقل کنید. به عنوان مثال، ممکن است بین شما و درمانگرتان انتقالی وجود داشته باشد، جایی که شما احساساتی را به سمت درمانگر هدایت می کنید که در واقع به سمت شخصی از گذشته شما هدایت می شود.

درک CBT در مقابل روانکاوی

دو راه را در سفر مراقبت از سلامت روان تصور کنید: یکی  درمان شناختی رفتاری (CBT) است که با علائمی برای تسکین سریع علائم همراه است. دیگری، روانکاوی، در مناظر عمیق تر ذهن شما پیچ و خم می کند. هدف هر دو این است که شما را به سمت رفاه ذهنی بهتر هدایت کنند، اما مسیرهای مختلفی را برای رسیدن به آن انتخاب می کنند.

ریشه های تاریخی CBT و روانکاوی

داستان با نظریه روانکاوی زیگموند فروید آغاز می شود، داستانی که در آن تجربیات اولیه نقش اصلی را در شکل دادن به روان ما ایفا می کنند. به سرعت از لکه‌های جوهر و کاناپه‌ها گذشته، آلبرت الیس و آرون بک را ملاقات می‌کنیم—متفکرانی که تصمیم گرفتند زمان تغییر فرا رسیده است. آنها تکنیک‌های رفتاردرمانی شناختی را توسعه دادند که بیشتر بر افکار کنونی تمرکز دارد تا خاطرات دوران کودکی.

این تغییر رویکردی را ایجاد کرد که کمتر شبیه باز کردن یک توپ نخ (درمان روانکاوی) و بیشتر شبیه ساختن بلوک‌های لگو بود - یک الگوی فکری منفی در یک زمان (درمان شناختی-رفتاری).

اصول اصلی CBT

بازسازی شناختی در هسته CBT به عنوان شوالیه آن در زره درخشان در برابر اژدهایان ناراحت کننده مانند اضطراب یا افسردگی قرار دارد که نمرات موجودی آن برای راحتی بسیار بالاست. با شناسایی این جانوران - که الگوهای فکری منفی نامیده می شود - و آموزش افراد برای به چالش کشیدن آنها، هدف این رویکرد هدفمند نه تنها مقابله، بلکه غلبه بر مشکلات فعلی است.

کاوش در اعماق با درمان روانکاوی

اگر کنجکاو هستید که چرا تحلیل رویا آشنا و در عین حال مرموز به نظر می رسد، به این دلیل است که روانکاوان معتقدند رویاها کارت پستال هایی از مواد ناخودآگاه ما هستند که نیاز به تفسیر دارند. یک روانکاو آموزش دیده از طریق تکنیک های درمانی مانند تداعی آزاد - تمرینی شبیه به اجازه دادن به افکار شما - بدون اینکه شما متوجه شوید، به افشای روایت های پنهانی که بر فیلمنامه زندگی شما تأثیر می گذارد کمک می کند.


از نظر اثربخشی؟ خوب، تحقیقات نشان می‌دهد که روانکاوی طولانی‌مدت ممکن است اثرات طولانی‌تری نسبت به درمان معمول در هنگام مواجهه با شرایط مزمنی مانند افسردگی داشته باشد. با این حال، برخی استدلال می‌کنند که به دلیل کوتاه بودن درمان‌های شناختی رفتاری در مقایسه با همتایان روان‌پویشی خود، ممکن است مقرون به صرفه‌تر باشند و در عین حال علائم خاص را به‌سرعت به طور قابل توجهی بهبود بخشند - همانطور که در مطالعات پیامدهای متعدد دیده می‌شود.


انتخاب بین این مسیرها تا حد زیادی به نیازهای فردی بستگی دارد - شدت علائم در مقابل جستجوی رشد عمیق - و همچنین ترجیحات نسبت به نحوه عملکرد درمان در کنار ملاحظات عملی مانند کارایی هزینه در برنامه‌ریزی مراقبت بهداشت روان.

 

غذای کلیدی: 

CBT تسکین سریع علائم را با تکنیک های متمرکز بر زمان ارائه می دهد، در حالی که روانکاوی در اعماق ذهن کاوش می کند تا روایت های اساسی را کشف کند. انتخاب شما باید اهداف شخصی و جنبه های عملی شما مانند هزینه و زمان را منعکس کند.

مبانی نظری CBT در مقابل روانکاوی

در هسته خود، آنها در رویکرد خود به سلامت روان متفاوت هستند. در حالی که CBT بر الگوهای فکری در ضمیر خودآگاه متمرکز است، روانکاوی عمیقاً در ناخودآگاه کاوش می کند.

الگوهای فکری در مقابل ذهن ناخودآگاه

درمان شناختی-رفتاری به عنوان یک چراغ راهنما برای کسانی است که در دریای ناآرام الگوهای افکار منفی حرکت می کنند. مانند داشتن یک قطب نمای روانشناختی است که مستقیماً به مشکلات فعلی شما اشاره می کند - بدون نیاز به انحراف در خاطرات دوران کودکی. خلاقیت آرون بک به شما می آموزد که چگونه افکار منفی را شناسایی کنید، آنها را به چالش بکشید و آنها را با روش های سازگارتر تفکر عوض کنید.

در مقابل، درمان روانکاوی را به عنوان یک حفاری باستان شناسی در نظر بگیرید که در آن تحلیل رویا بیل شماست و تداعی آزاد مانند برس های ظریفی عمل می کند که آثاری از تجربیات اولیه مدفون در روان شما را نشان می دهد. این روش که توسط خود زیگموند فروید ابداع شد، معتقد است که تنها با کشف مواد ناخودآگاه می‌توانیم واقعاً خود را درک کنیم و در نتیجه آن را درمان کنیم.

اگر مایلید چندین برابر بیشتر از آنچه اکثر درمان‌ها می‌خواهند وقت بگذرانید، اما به دنبال چیزی بالقوه دگرگون‌کننده‌تر هستید، رابطه درمانی ارائه‌شده توسط روانکاوان آموزش‌دیده ممکن است علی‌رغم الزامات تعهدش ارزش کاوش بیشتر را داشته باشد.

رویکردهای روانکاوی خجالتی از صرف زمان - مقدار زیادی از آن - برای تسهیل رشد شخصی و نه صرفاً تسکین علائم نیستند. آنها هر روز برای تغییر پایدار بر سر راه‌حل‌های سریع بحث می‌کنند.

مطالعات نشان داده‌اند که درگیری طولانی‌مدت در چنین روش‌های عمق‌گرا ممکن است منجر به اثرات طولانی‌تری در مقایسه با سایر روش‌های درمانی در هنگام مواجهه با شرایط مزمن مانند افسردگی یا اختلالات شخصیتی شود.

برش از طریق افکار آگاهانه با CBT

درمان شناختی رفتاری به خود می بالد که از همان ابتدا هدف گرا است – این درمان به سرعت علائم خاصی را هدف قرار می دهد تا سریعتر به مسیر خود بازگردید بدون اینکه لزوماً نیازی به جلسات گسترده متمرکز بر تجربیات اولیه یا کاوش در هر شکافی از تاریخچه ذهنی خود داشته باشید.

تحقیقات نشان می‌دهد که کارایی CBT نه تنها در رسیدگی به شرایط سلامت روان مانند استرس پس از سانحه یا اختلال وسواس فکری-اجباری است، بلکه به افراد کمک می‌کند تا این مسائل را به طور عملی روزانه مدیریت کنند و باعث می‌شود در طیف‌های مختلف در حلقه‌های مراقبت سلامت روان مورد احترام قرار گیرد.

با بینش های پشتیبانی شده توسط ابزارهایی مانند پرسشنامه افسردگی بک، که شدت علائم افسردگی را تعیین می کند. درمانگرانی که از تکنیک‌های شناختی-رفتاری استفاده می‌کنند، مستقیماً هدفشان تبدیل افکار ناکارآمد به شناخت‌های سالم‌تر است.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.