طلاق را از منظر تأثیر آن بر فرزندان بررسی کرده ایم. و در آخرین درس ما به «فرایند نارضایتی» نگاه کردیم. یکی از راههای درک طلاق، نگاهی به انواع طلاقهایی است که افراد پس از پایان یک رابطه تجربه میکنند. بوهانون (1971) شش "موقعیت طلاق" را توصیف می کند. اولین مورد طلاق عاطفی است. این شامل بسیاری از طلاقهای کوچک است که در آن شرکا سخنان بیگانهکنندهای را با یکدیگر بیان میکنند. شرکا از یکدیگر جدا می شوند و از نظر احساسی منزوی می شوند. برخی از زوج ها از نظر عاطفی طلاق می گیرند، اما هرگز قانونی.برای ارتباط با روانشناس ازدواج اینجا کلیک کنید
طلاق اقتصادی شامل تقسیم دارایی و بدهی، تعیین اینکه آیا نفقه پرداخت خواهد شد یا خیر، و تعیین اینکه آیا همسری که در دوران تحصیل شریک زندگی خود در مدرسه یا سایر آموزشهای طولانیمدت که پتانسیل کسب درآمد او را افزایش میدهد، حمایت میکرد، مستحق دریافت درآمدهای آینده است یا خیر. گاهی اوقات نبردهای حضانت با انگیزه های اقتصادی است.
طلاق قانونی شامل مراحل دادگاه و مذاکراتی است که به طور قانونی روابط زناشویی شرکا را با یکدیگر منحل می کند. این زمانی است که جامعه زن و شوهر را طلاق گرفته و ممکن است فرآیندی باشد که تا حدودی ضد اقلیم باشد. زمان واقعی سپری شده در دادگاه ممکن است مختصر و اوج نهایی بسیاری از اتفاقاتی باشد که در دیگر ایستگاه های طلاق رخ داده است.
طلاق زوجین را آن دسته از زوجین تجربه می کنند که با هم فرزند دارند. تعیین حضانت و ملاقات جزء این جایگاه طلاق است. این می تواند سخت ترین ایستگاه طلاق باشد.
شاید کمترین توجهی به طلاق جامعه در هنگام فکر کردن به طلاق شود. این شامل قطع رابطه با همسایگان، همکاران، دوستان و اقوام پس از طلاق است. وقتی خانواده و دوستان در جدایی طرفین را انتخاب می کنند، روابط از بین می روند. بزرگسالان طلاق گرفته ممکن است متوجه شوند که دیگر در رویدادها حضور ندارند و پیوندها دیگر حفظ نمی شود. فرد شروع به عادت کردن به وضعیت مجردی خود می کند. این ممکن است در ابتدا شامل احساس اضطراب در مورد آینده باشد.
طلاق روانی طول می کشد تا کامل شود. این شامل غمگین شدن، عینیتر شدن نقش خود در جدایی و احساس کامل دوباره به عنوان یک فرد مجرد است. این انتقال ممکن است 5 سال یا بیشتر طول بکشد. بسیاری از مردم هرگز این را کامل نمی کنند زیرا قبل از رسیدن به این مرحله دوباره ازدواج می کنند.