-
ارزیابی پزشک، بر اساس معیارهای استاندارد تشخیص روانپزشکی
اختلال استرس حاد زمانی تشخیص داده میشود که افراد
-
قرار گرفتن مستقیم یا غیرمستقیم در معرض یک رویداد آسیبزا
علاوه بر این، آنها باید حداقل ۹ مورد از علائم زیر را به مدت ۳ روز تا ۱ ماه داشته باشند:
-
خاطرات ناراحتکننده، تکرارشونده، غیرقابل کنترل و مزاحم از رویداد
-
دیدن خوابهای ناراحتکنندهی مکرر از آن رویداد
-
احساس اینکه رویداد آسیبزا دوباره تکرار میشود - برای مثال، در فلاشبکها
-
پریشانی شدید روانی یا جسمی هنگام یادآوری رویداد (برای مثال، با ورود به مکانی مشابه یا با شنیدن صداهایی مشابه صداهای شنیده شده در طول رویداد)
-
ناتوانی مداوم در تجربه احساسات مثبت (مانند شادی، رضایت یا احساسات عاشقانه)
-
تغییر در حس واقعیت (مثلاً احساس گیجی یا کند شدن زمان)
-
از دست دادن حافظه برای بخش مهمی از رویداد آسیبزا
-
تلاش برای اجتناب از خاطرات، افکار یا احساسات ناراحتکننده مرتبط با رویداد
-
تلاش برای اجتناب از یادآوریهای خارجی (افراد، مکانها، مکالمات، فعالیتها، اشیاء و موقعیتها) مرتبط با رویداد
-
خواب آشفته
-
تحریکپذیری یا طغیانهای خشم
-
توجه بیش از حد به احتمال خطر (گوش به زنگی بیش از حد)
-
مشکل در تمرکز
-
واکنش اغراقآمیز به صداهای بلند، حرکات ناگهانی یا سایر محرکها (واکنش از جا پریدن)
علاوه بر این، علائم باید باعث ناراحتی قابل توجه یا اختلال قابل توجه در عملکرد شوند.
پزشکان همچنین بررسی میکنند که آیا علائم میتوانند ناشی از مصرف دارو یا اختلال دیگری باشند یا خیر.
درمان اختلال استرس حاد
-
خودمراقبتی
-
رواندرمانی
-
گاهی اوقات داروها
بسیاری از افراد پس از دور شدن از موقعیت آسیبزا و دریافت حمایت مناسب به شکل درک، همدلی با پریشانیشان و فرصتی برای توصیف آنچه اتفاق افتاده و واکنششان به آن، از اختلال استرس حاد بهبود مییابند. برخی افراد از توصیف چندین باره تجربه خود سود میبرند. دوستان و عزیزان اغلب میتوانند این حمایت را ارائه دهند. در غیر این صورت، پزشکان یا سایر متخصصان مراقبتهای سلامت روان مفید هستند.
گاهی اوقات پزشکان به طور موقت داروهایی برای تسکین اضطراب یا کمک به خواب افراد تجویز میکنند، اما داروهای دیگر (مانند داروهای ضد افسردگی) معمولاً تجویز نمیشوند، مگر اینکه برای درمان یک اختلال همزمان تجویز شده باشند.
خودمراقبتی
مراقبت از خود در طول و پس از یک بحران یا آسیب بسیار مهم است. مراقبت از خود را میتوان به ۳ جزء تقسیم کرد:
-
ایمنی شخصی
-
سلامت جسمی و پشتیبانی عملی
-
ذهن آگاهی
امنیت شخصی امری اساسی است. پس از یک دوره آسیبزا، افراد وقتی میدانند که خود و عزیزانشان در امان هستند، بهتر میتوانند آن تجربه را پردازش کنند. با این حال، دستیابی به امنیت کامل در طول بحرانهای مداوم مانند خشونت خانگی، جنگ یا یک بیماری همهگیر عفونی میتواند دشوار باشد. در طول چنین مشکلات مداومی، افراد باید از متخصصان در مورد چگونگی ایمن نگه داشتن خود و عزیزانشان تا حد امکان راهنمایی بگیرند.
سلامت جسمی میتواند در طول و پس از تجربیات آسیبزا در معرض خطر قرار گیرد. همه باید سعی کنند برنامه غذایی سالمی برای خوردن، خوابیدن و ورزش داشته باشند. داروها و موادی که آرامبخش هستند (مثلاً داروهای ضد اضطراب) و باعث مستی میشوند (مثلاً الکل) باید به مقدار کم یا اصلاً استفاده شوند. حمایت عملی شامل کمک به مسکن، حمایت حقوقی، بیمه و سایر مواردی است که باید به آنها رسیدگی شود اما میتوانند طاقتفرسا باشند.
یک رویکرد ذهنآگاهی به مراقبت از خود، با هدف کاهش احساس استرس، کسالت، خشم، غم و انزوایی که افراد آسیبدیده معمولاً تجربه میکنند، انجام میشود. در صورت امکان، افراد در معرض خطر باید یک برنامه روزانه عادی تنظیم و از آن پیروی کنند (مثلاً بیدار شدن، دوش گرفتن، لباس پوشیدن، بیرون رفتن و پیادهروی و تهیه و خوردن وعدههای غذایی منظم).
تمرین سرگرمیهای آشنا و همچنین فعالیتهایی که سرگرمکننده و حواسپرتکننده به نظر میرسند مفید است: نقاشی کشیدن، تماشای فیلم یا آشپزی.
تعامل با خانواده و دوستان و مشارکت در جامعه میتواند بسیار مهم باشد، حتی اگر حفظ ارتباط انسانی در طول بحران دشوار باشد.
حرکات کششی و ورزش مفید هستند، اما تکنیکهای خودآرامبخشی مانند شمارش نفسهای خود، مدیتیشن یا خودهیپنوتیزم نیز میتوانند به همان اندازه مفید باشند.
تحت استرس، افراد میتوانند حتی با کسانی که برایشان اهمیت دارند، زودرنج شوند. دوستان و خانواده میتوانند به ویژه در ابراز نگرانی و دلداری مفید باشند. ارسال یک یادداشت زیبا، درست کردن شیرینی برای کسی و لبخند زدن نه تنها میتواند برای گیرنده غافلگیری خوبی باشد، بلکه میتواند ناامیدی و شرمی را که بخشی از تجربه تروما است، کاهش دهد.
هدف علم روانشناسی چیست؟